بیداری روح – الوهیت درون انسان چیست ؟ و چه معنایی دارد؟
دراین پست از سایت ملکوتیها بیداری روح – الوهیت درون انسا چیست؟ و چه معنایی دارد؟ را قرار داده ایم.الوهیت ،خدای درون،روح و وجود حقیقی و خویش هر انسانی است.همان نیروی یگانه و عشق ازلی و ابدی برای اینکه بتوانیم ذات الهی را بهتر بشناسیم.تا در هنگام وصل و سکوت و خلوت با الهیت مان ارتباط بگیریم.
بیداری روح – الوهیت درون انسان چیست ؟ و چه معنایی دارد؟,بیداری روحانی,بیداری روحانی پاک زیستن,بیداری روحی چیست,بیداری روحانی بیل ویلسون,بیداری روحانی من چگونه بوده است,بیداری روحانی چیست,بیداری روحانی در مسیحیت,الوهیت درونی چیست,الوهیت باطن,الوهیت چیست,الوهیت باطن چیست,معنی الوهیت باطن,معنی الوهیت درون,معنی الوهیت و ربوبیت,معنی الوهیت درون چیست,معنی الوهیت در لغت نامه,معنی الوهیت الهی
بیداری روح – الوهیت درون انسان چیست ؟ و چه معنایی دارد؟
الوهیت ،خدای درون،روح و وجود حقیقی و خویش هر انسانی است.الوهیت همان یگانگی و الهیت درونمان است که ما را به خدا و روح مان متصل میکند. همان نیروی یگانه و عشق ازلی و ابدی،برای اینکه بتوانیم او را درک کنیم و بشناسیم باید از ذهن محدود و شرطی شده فراتر برویم تا در هنگام وصل و سکوت و خلوت با الهیت مان ارتباط بگیریم.
او همیشه اینجاست(در درون مان) و برای شکل گیری این ارتباط ،ما نیز باید اینجا باشیم(در لحظه حال) زمانی که حضور نداشته باشیم و ذهنا به گذشته یا آینده برویم این ارتباط قطع می گردد.
به یاد آوردن
هنگامی که عمیقا با دنیا یکی میشوی و در جسمت خلاصه میشوی, از اتفاقات بیرونی خشمگین میشوی, غمگین میشوی, دردت میگیرد یا بلعکس زیادی هیجان زنده میشوی و افراطی به خوشحالی میپردازی.
اما وقتی الوهیت خود را به یاد می آوری، به این آگاهی میرسی که تو فراتر از این جسم هستی و به عنوان ناظر بیرونی و از دیدی بالاتر به اتفاقات زندگی می نگری، اتفاقات می افتند ، خبر های به ظاهر خوب و بد می آیند حتی گاهی برای لحظاتی کوتاه ممکن است احساساتی را در تو بر بیانگیزد اما تو سکون را در اعماق وجودت حس میکنی، در پس تمام این اتفاقات چیزی در تو ثابت است!
این اتفاق زیباست؛ تو همدلی میکنی ولی دلسوزی نه! تو خوشحال میشوی ولی نه به صورت هیجانی! آونگ وجودت در حال نزدیک شدن به مرکز تعادل خود هست.
بخشیدن
هر وقت چیزی را میبخشی، بیش از پیش به تو داده میشود. خداوند بخشاینده ای بی قید و شرط است. اگر تو نیز یک بخشاینده باشی، دستانت همیشه خالی است و خداوند میتواند بیشتر به تو ببخشد. اگر یک خسیس باشی، رابطهات با الوهیت قطع میشود. آنگاه همیشه میترسی که از دست بدهی.نگران دارایی هایت نباش. نگران انرژی ات نیز نباش. نگران عشقی که میدهی نباش. همیشه یک بخشنده باش.به فکر نگه داشتن هیچ چیز نبودن، تنها نیایش واقعی است.
احترام به الوهیت طبیعت
تعلیم کهن سرخپوستی این بوده، که جدا کردن هر روینده ای که می تواند رشد کند، از زمین کار به صلاحی نیست، می توان آن را قطع کرد، اما نباید از ریشه بیرون آورد، درخت ها و گیاهان دارای روح هستند،هر وقت یک سرخپوست نیک بخواهد برای نیاز خود، یکی از رویندگان را از میان بردارد، این کار را با درخواست از الوهیت و دعا برای بخشایش، انجام می دهد.
نکته:
وقتی منیت های خود و خواهش های آن را رها میکنی،به منبع دیگری اجازه میدهی تو را هدایت کند و آن منبع الوهیت است.
پیمودن مسیر
هر وقت مسئله انتخاب میان انسان و الوهیت باشد،پایین تر را انتخاب کن زیرا بدون گذر از پایین تر، هرگز به بالاتر نخواهی رسید و اگر به بالاتر بپری و پایین تر تمام نشده باشد دوباره سقوط خواهی کرد.رودخانه ها زمان پیوستن به دریا یکی می شوند اما قبل از یکی شدن باید مسیر را بپیمایند تا آمادگی دریا شدن را کسب نمایند.
بودن
فقط “بودن” چقدر سرورانگیز است! اما ما فراموش کردهایم که چگونه باشیم. زندگی چه سرورانگیز است! ولی ما نمیخواهیم فقط زندگی کنیم،میخواهیم برای آرمانی زندگی کنیم. این مسابقه برای آرمانها، همه چیز را زهرآگین ساخته است. این تنش در مورد آرمانها، تمام موسیقی زندگی را مختل میسازد.
روزگاری فردی از تانسِن (فردی مشهور در تاریخ آواز و موسیقی هند) پرسید: «چگونه است که تو به خوبی استادت نمیخوانی؟ در آواز او نوعی الوهیت ماورایی وجود دارد.»
تانسن پاسخ داد: «استادم فقط بخاطر خواندن میخواند، در حالی که من برای هدفی میخوانم.»
گاهی اوقات فقط زندگی کردن را امتحان کن. فقط زندگی کن… مبارزه نکن. به آرامی وقوع وقایع را تماشا کن. تمام تنشها را بینداز و بگذار زندگی جاری شود.زندگی فقط برای زندگی کردن است؛ نه برای کسی دیگر، نه برای چیزی دیگر.
موج و اقیانوس
آدمی از زهدان هستی بیرون آمده و سپس در نهایت دوباره به درون آن میرود. مانند موجی در اقیانوس، میپرد و بعد باز میگردد.
اگر موج با اقیانوس کشمکش کند احمق است، بدیهی است که دیوانه میشود. تو همان موجی، تو نمیتوانی با ذهنی مهاجم به الوهیت نزدیک شوی.هرگز پیدایش نمیکنی. فقط در پذیرشی منفعل و عمیق میتوانی به الوهیت نزدیک شوی.
اگر واقعاً بخواهی عمیقاً به درون سرور بروی، نگرش تهاجمی نسبت به هستی به کار تو نمیآید، بلکه نگرش عاشقانه و دوستانه و تسلیم شدن به کار میآید. هیچ پرخاشگری نباید در تو وجود داشته باشد، هیچ سمی، هیچ خشم و نفرت و حسادتی. به همین دلیل است که باید پاکسازی انجام دهی.
در مدیتیشن تمام سمهایی که در درونت جمع کردهای را دور میاندازی؛ تمام گرد و خاکها، تمام گذشتهی مرده.دورش بینداز. کاملاً از سیستمت بیرون بکش. زیرا فقط بعد از آن که تهاجمی در تو نباشد و آسوده باشی، نزدیک شدن به الوهیت ممکن میشود.
جشن کیهانی
کل کیهان در حال جشن گرفتن است؛ جشن بزرگی است، جشنی همیشگی،فقط ما بخشی از آن نیستیم، ما خودمان را جدا کردهایم و دچار بدبختی شدهایم. ما بخاطر ذهن در بدبختی هستیم.
گلها در جشن شرکت دارند. ماه شرکت دارد. ستارهها، زمین، اقیانوس، ابرها همه در جشن ابدی و دائمی شرکت دارند. فقط انسان بیگانه شده است. او خودش را از هستی جدا کرده است.
ما باید هچون طبیعت در سرور باشیم. کل کیهان رقص است. تا زمانی که نتوانی برقصی، نمیتوانی بخشی از خدا شوی. با این کیهانِ رقصان، به شیوهای رقصان دیدار کن! با شادی وارد این جشن بزرگ کیهانی شو!
زمانی که کیهان بودن خودت را بشناسی، زمانی که احساس کنی تو در کیهانی و کیهان در تو است، میتوانی برقصی و بخندی. آنگاه سرور در تو ایجاد میشود. احساس میکنی که الوهیت همه جا هست؛ در درون و بیرون.
بازی
همه چیز تنها یک بازی است. پس به الوهیت درونت اجازه بده بازیگوش باشد.اجازه بده برقصد و بخواند و جشن بگیرد.فقط بعد از آن میتوانی نزدیکش شوی،فقط بعد از آن بر تو آشکار می شود.با حالت جدی به جستجوی درونی نزدیک نشو. کار نمی کند.مانند بازی کودکان است. کار نمی کند؛ بازی است.حتی مسابقه هم نیست، زیرا مسابقه قوانین دارد،باید از قوانین پیروی کنی.وقتی بازی می کنی، تنها باید انرژی زندگی خودت را دنبال کنی.دنبالش کن. با آن جاری شو.
قانون حیات
در میان دود دنیای فانی،شعله جاودانگی نهفته است ،این سفر اکتشافی به آن شعله ورای دود،به خود درون بدن و به الوهیت نهفته، در طبیعت را آغاز کنیم،قانون حیات این است که هیچ چیز در دسترس نیست مگر اینکه ابتدا از طریق گنجینه ها که درون روحت فراهم شده ، خرد را کسب کنی.تا موهبت شما بتواند خوانده شود.
آدیا شانتی معلم معنوی می گوید:
وقتی آنچه را که از خدا میخواهیم به خدا بگوییم , یا آنچه را که از گیتی میخواهیم به او بگوییم هنوز واقعاً خودمان را باز نکردهایم ، ما هنوز هم از مکانی نفسانی صحبت میکنیم. اما وقتی ژرفترین آرزوی قلبی خودمان را اعتراف کنیم و به الوهیت بگوییم که او را دعوت میکنیم که به ما هر آنچه را که برای بیداری نیاز داریم بدهد , ما البته که او را بدست میآوریم. باز کردن خودمان برای این فیض, برای این جریان حقیقت , معنایش آنست که ما باید پا را فراتر از خودمان بیرون بگذاریم.
ما باید توهم …آنکه ما در کنترل زندگی خودمان هستیم را رها کنیم. وقتی او را واگذار میکنیم , خودمان را که در تبرک فیض فرو میغلتیم , که در این شفافیت و گشایش و عشق در میغلتیم , که درست در فیض بیداری از جدایی در میغلتیم خواهیم یافت , جایی که جوهر واقعی معنوی خودمان , این حضور زیبای ناشناخته زائیده نشدهای را که بعنوان همه آنچه که میبینیم جلوهگر میشود درک میکنیم.
سخن پایانی:
آنقدر پاکسازی کن تا تبدیل شوی به یک نیِ تو خالی،آن زمان عشق در تو جاری خواهد شد و تو تبدیل می شوی به فلوت الوهیت! سازی می شوی در دستان او،که تو را می نوازد و تو آهنگ الهی را به هستی پخش خواهی کرد!
تسلیم شو، رها کن، سپردن را بیاموز،حال در گوشهای بنشین و با صبوری نظاره کن، با آرامش، نه با اضطراب، آنگاه خواهی دید دست توانای الوهیت همه چیز را سامان میدهد.
بیداری روح – الوهیت درون انسان چیست ؟ و چه معنایی دارد؟,بیداری روحانی,بیداری روحانی پاک زیستن,بیداری روحی چیست,بیداری روحانی بیل ویلسون,بیداری روحانی من چگونه بوده است,بیداری روحانی چیست,بیداری روحانی در مسیحیت,الوهیت درونی چیست,الوهیت باطن,الوهیت چیست,الوهیت باطن چیست,معنی الوهیت باطن,معنی الوهیت درون,معنی الوهیت و ربوبیت,معنی الوهیت درون چیست,معنی الوهیت در لغت نامه,معنی الوهیت الهی
برگرفته از سایت دعاگو مرجع ادعیه و اذکار قرآنی